مشب شب یلداست پسرانم دو سال است شما را نمیبینم دلم بد جوری برایتان تنگ شده است گفتید میایید اما نیامدید دلتنگی امانم را بریده است گریه امانم نمیدهد میترسم از دلتنگیتان دق مرگ شوم وشما را نبینم برای مادرتان که مانع ملاقات میشود هنه را را به خدا واگذار میکنم
کلمات کلیدی: